همشهری آنلاین- حمیدرضا رسولی: قبل از به شهرت رسیدن طیب و اسم و رسمدار شدن شعبان جعفری در پایتخت، نام حسین ارباب بهعنوان معروفترین لات شهرری بر سر زبانها افتاده بود.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
حسین ارباب در زمره لاتهای شرور نبود، اما در همه معرکههای گاه و بیگاهی که در شهرری به راه میافتاد نقش اول را ایفا میکرد و با لاتهای معروف تهران هم کریخوانی داشت. حمید ناصری، تهرانپژوه، درباره سبک زندگی حسین ارباب میگوید: «تردیدی وجود ندارد که حسین ارباب یکی از چند لات معروف تهران بود که در دهه ۲۰ و ۳۰ در شهرری جولان میداد. او در دهه ۳۰ توسط معتمدان محلی با آیتالله سید رضا فیروزآبادی ملاقات کرد و همنشینی با روحانی مشهور آن سالها که مرد خیری بود زندگیاش را دگرگون کرد. آیتالله فیروزآبادی نماینده شورای ملی بود اما حاضر نبود بابت حضور در مجلس حقوق دریافت کند و عمرش را وقف کارهای عامالمنفعه کرده بود. آیتالله فیروزآبادی در یک برههای تصمیم میگیرد بیمارستانی برای استفاده عموم بهخصوص مستمندان بسازد و حسین ارباب در ساخت این بیمارستان به او کمک میکند.»
همنشینی با آیتالله فیروزآبادی مهمترین اتفاق زندگی حسین ارباب بود و او هم مثل عابدین سیاه، یکی دیگر از لات های شهرری که بعد از آشنایی با آیتالله بهشتی متحول شده بود در زیست شخصیاش تغییر رویه میدهد. حمید ناصری در باره سیر تحول در زندگی حسین ارباب میگوید: «حسین ارباب بعد از مشارکت در ساختمان بیمارستان، به شدت تحت تأثیر منش نیکوکار آیتالله فیروزآبادی قرار میگیرد و به کلی متحول میشود. از آن به بعد کسی حسین ارباب را در منازعات محلی ندید و نامش مثل گذشته بر سر زبانها نبود. او یکی از مریدان آیتالله فیروآبادی میشود و در ساخت مسجد فیروزآبادی شهرری هم خیلی کمک میکند. نقل است که حسین ارباب همه دوستان نزدیک یا به عبارتی نوچههایش را بهخط کرد تا در ساخت مسجد به آیتالله فیروزآبادی کمک کنند. او تا آخر عمر در رکاب آیتالله فیروزآبادی بود و به نیازمندان کمک میکرد.»
ناصری معتقد است، حسین ارباب مثل بسیاری از لاتهای مشهور به جرگه لوطیها پیوست و عاقبت به خیر شد: «او در اواخر عمر نزد مردم شهرری چنان منزلتی داشت که بعد از فوتش در داخل مسجد فیروزآبادی و کمی آنطرفتر از مقبره جلال آل احمد دفن شد. روی سنگر قبر او با خط درشت نوشته اند: مقبره ارباب.»
نظر شما